سه شنبه 22-4-1361
سه شنبه و 21 ماه مبارک رمضان روز شهادت مولای متقیان امیرالمومنین علیه السلام بود . قطعی شده بود که امشب عملیات است . گردان ها به خط آمده بودند . شور گرمای خوزستان بود . آفتاب داغ با شرجی بالا در بیابان های خشکی که گرد و غبار حرکت خودروها و انفجار گلوله های خمپاره و توپ وضعیت سختی را رقم زده بود . هر چه به غروب نزدیک می شدیم دشت شلمچه و پاسگاه زید شاهد صحنه های زیبای معنوی رزمندگان می شد . سربندهای یا زهرا و یا حسین تقسیم شدند . برخی گوشه ای خلوت کرده و یا مشغول نوشتن وصیتنامه بودند یا مناجات و راز و نیاز . در آغوش کشیدن ها و حلالیت طلبیدن و شوخی های برخی با بقیه از دیگر صحنه های عجیب شب عملیات بود . برای برخی شب وصل به خالق و معبود و برای برخی شب هجر و جدایی از دوستان . ناصر هم متفاوت از همیشه و در حال رها شدن ازتعلقات دنیا و مادیات آخرین نامه را به خانواده نوشت و ضمن حلالیت آرزوی شهادت کرد . رزمندگان نماز مغرب و عشا را خواندند و شامی مختصر و حرکت به سمت دشمن . تاریکی مطلق که هر چند لحظه شلیک گلوله های منور دشمن سیاهی شب را پاره می کرد به همراه صدای حرکت ستون رزمندگان . گرمای طاقت فرسا با سنگینی تجهیزات کار را خیلی سخت کرده بود . قمقمه های آب کفاف نمی داد و همان لحظات اولیه تمام شد . اگر دبه 20 لیتری هم هر کسی داشت در این گرما و تحرک تمام می شد . خدا به فریاد فردا صبح برسد . پاتک های دشمن و نرسیدن نیروی پشتیبانی و آذوغه و مهمات .
حساس ترین محور عملیاتی ، محورهای بچه های استان اصفهان در سه تیپ امام حسین علیه السلام - نجف اشرف و کربلا بود . پیشروی عمیق و طولانی تا پشت نهر کتیبان از یک سمت و پیشروی تا ساحل اروند رود از سوی دیگر .
گردان ناصر در پشت میدان مین مانده بودند . گردان به دلیل تاریکی مطلق با چندین متر اختلاف و اشتباه به جایی آمده بودند که در میدان مین ، معبر کاملی باز نشده بود . اما چاره ای نبود . تاخیر در حمله به خط دشمن ممکن بود سرنوشت همه عملیات را تحت تاثیر بگذارد .
گردان حالا داخل میدان مین گرفتار شده ولی به حرکتش ادامه می دهد که ناگهان چند رزمنده روی مین می روند . انفجار مین های منور و والمر و گوجه ای پشت سرهم ، دشمن را هوشیار می کند و بارانی از گلوله را روانه جمع رزمندگان می کند . در زمینی صاف و بدون عارضه که با هر فرار از گلوله دشمن با روی مین رفتن همراه بود ، صحنه ای از خون و آتش را نمایش می داد .
دسته ای که شهید جواد عنایتی فرمانده آن بود و ناصر و بقیه دوستان در آن بودند ، تقریبا همه مجروح یا شهید شده بودند . اما گردان با هر سختی و فداکاری بود موفق شدند به خط دشمن برسند و اولین خاکریز دفاعی آنها را به سقوط بکشانند .
ناصر جزو اولین شهدای عملیات بود که ترکشی کوچک بر قلب او نشسته بود و چهره نورانی تر از همیشه اش جزو پیکرهای شهدای داخل میدان مین بود . او به آرزویش که شهادت بود رسیده بود در حالی که شجاعت ، ایثار و فداکاری امثال او بود که با نترسیدن از میدان مین و متوقف نشدن عملیات ، راه را برای پیروزی های بزرگ باز می کرد .
بر روح بلند و پرفتوح شهدا صلوات . اللهم صل علی محمد و آل محمد .
در انتظار تیر خلاص - چهار روز با خوف و رجا - بین مرگ و زندگی و اسارت
روزها و یادها - عملیات والفجر4
روزها و یادها 28 مهرماه 1358 – اولین شهید بعد از پیرزی انقلاب کاشان
های ,مین ,، ,دشمن ,بودند ,گردان ,میدان مین ,به خط ,بود که ,آمده بودند ,برای برخی
درباره این سایت