محل تبلیغات شما

گروه پژوهشی جبهه مقاومت اسلامی شهرستان های کاشان و آران و بیدگل




 مهرماه 1362

ارتفاعات بین مریوان ایران و پنجوین عراق –عملیت والفجر4 – لشکر 14 حضرت امام حسین علیه السلام – گردان امام سجاد علیهالسلام – شهید عباس شیخی

28 مهر :

 دیشبوارد عملیات شده ایم – خط دشمن شکسته شده و تعدادی پایگاه های دشمن روی ارتفاعاتتصرف شده . نماز صبح را خواندیم . منتظر ضد حمله دشمن بودیم . قرار بود با روشنشدن هوا نیروهای پشتیبانی بیایند . پاتک سنگین دشمن شروع و شدت آتش ها موجب شدنیروهای پشتیبان نتوانند خودشان را برسانند . چند ساعت مقاومت کردیم . شهید ومجروح زیاد داریم . پیام عقب نشینی آمد که محاصره شده ایم و همه اسیر یا شهید خواهیدشد . بچه ها از عقب نشینی ناراحت بودند . چاره ای نبود . مجروح ها را جمع و جورکردیم تا برگردیم کمی عقب تر تا از محاصره خارج شویم . کمی که آمدیم احساس کردمکمرم گرم شد . چند قدم که دیگر آمدم متوجه شدم تیر خورده ام و نمی توانم راه بروم.  چند قدمی دیگر با کمک یکی از برادرانآمدم و بعد روی زمین لفتادم . حرکتی نمی توانستم بکنم و دوستان می گفتند بلند شوالان عراقی ها می آیند و اسیر می شوی ولی اصلا نمی توانستم تکان بخورم . بیهوش شدمو وقتی به هوش آمدم هوا تاریک شده بود . هوا سرد بود و خونریزی داشتم . هر طور بودآن شب را به صبح رساندم . 29 مهرماه:

 تشنهبودم . خوابم برد .

 در عالمخواب بعضی دوستان را دیدم که از من رد می شدند و می گفتند عباس اینجا چه کار میکنی ؟ بلند شو عراقی ها دارند می آیند .

گفتم نمی توانم . فقط تشنه هستم .

 یکی ازآنها قمقمه اش را داد و رفتند . بعد از مدتی از خواب بیدار شدم  و دیگر تشنه نبودم . عصر چند فروند هلیکوپتر عراقیآمدند در آسمان . یکی شان خیلی به من نردیک شد . باد پروانه های هلیکوپتر به من میخورد .  حتی یکی شان سرش را آورد بیرون وروی زمین را نگاه می کرد ولی من را ندید و رفتند .

30 مهرماه :

صبح همینطور که روی شیب تپه افتاده بودم صدای پاشنیدم . خوشحال شدم که بالاخره بچه ها آمدند که ناگهان با شنیدن صدای آنها به عربیصحبت می کردند امیدم ناامید شد و فهمیدم عراقی ها هستند . صدای پای آنها هر لحظهنزدیکتر می شد تا اینکه چهره هایشان را هم دیدم . از سمت راست تپه داشتند می آمدندبالا . به محض اینکه مرا دیدند ایستادند و اسلحه هایشان را مسلح کردند . خیلیترسیده بودند از اینکه مرا ناگهانی دیده بودند . یک دستم روی صورتم افتاده بود وچشمهایم بسته . یکی از آنها آمد جلو . هر لحظه منتظر بودم مغزم هدف اسلحه او قرارگیرد . از طرف راست من به طرف چپ آمد . دستم را کمی بلند کرد و رها کرد . آنقدر ازکشته بودن من مطمئن بود که زحمت شلیک یک تیر دیگر را به خود نداد. خونریزی و دوروز در این وضعیت افتادن مرا شکل جنازه کرده بود . چند لگد به پهلوهایم زد . توانفریاد زدن نداشتم وگرنه از فشار درد باید فریاد می زدم . رفقایش را صدا زد و همهدور من جمع شدند . مقداری به عربی صحبت کردند که من نمی فهمیدم چه می گویند و بعداز من دور شدند و رفتند . خون ریزی من که ه شده و به لباس هایم چسبیده و قطعشده بود ، حالاوقتی دستم را بلند کردند ، دوباره شروع شد .

هوا که تاریک شد دیدم روی تپه کناری آتش سنگیناست و گفتم حتما حمله آغاز شده است . تا صبح آتش سنگین بود .

1 آبان :

تا صبح آتش سنگین بود . نیروها تپه را فتح کردهبودند ولی من در دید نبودم چون آنها پشت تپه بودند . صدای بیل و گلنگ شنیدم . سعیکردم خودم را نزدیک کنم . هر طور بود خودم را رساندم بالای تپه و پرت کردم آنطرف .نمی توانستم صحبت کنم . به لطف خدا فقط کلمه امام حسین از دهانم خارج شد و آنهامتوجه من شدند . صورتم آنقدر سیاه و هیکلم نحیف شده بود که تشخیص ایرانی یا عراقیبودن برای آنها سخت بود . مرا شناسایی کردند و متوجه شدند از لشکر امام حسین علیهالسلام هستم . زخم هایم را پانسمان کردند و بعد از چند ساعت با فراهم شدن شرایطمرا به عقب منتقل کردند .

امروز روز چهارم بود که با خوف و رجا و بین مرگو زندگی و اسارت به سر برده بودم .

شهید عباس شیخی به عنوان نیروی واحد تخریب لشکر8 نجف اشرف در عملیات والفجر 8 به فیض شهادت نائل آمدند .




مهرماه 1362
عملیات والفجر4 
اعزام به جبهه رزمندگان شهرستان های کاشان و آران و بیدگل در این زمان به لشکر 14 حضرت امام حسین علیه السلام بوده است . رزمندگان شهرستان تقریبا در تمام قسمت ها و واحدهای لشکر حضور داشتند و عمده نیروها در دو گردان پیاده بودند :
1-گردان حضرت امام محمدباقر علیه السلام که گردان اصلی شهرستان با کادر بچه های شهرستان بود
2 - گردان حضرت امام سجاد علیه السلام

شهید حسین جمال

از شهریور 58 تقریبا تمام نیروهای عملیاتی سپاه کاشان درگیر حوادث کردستان هستند . از ماجرای پاوه و بعد آزادی سقز و بوکان که اولین اعزام گروهی بوده و حالا در مهاباد .
شهر در اشغال ضدانقلاب است . در 12 شهریور عناصری از سپاه توانستند با بالگرد وارد شهر شوند و یگان هایی از ارتش هم زمینی وارد شهر می شوند . آقای سید اصغر ابن الرسول فرمانده سپاه کاشان به همراه تعدادی دیگر از عناصر عملیاتی سپاه کاشان به مهاباد اعزام و به جمع دیگر یاران همچون سردار شهید علی معمار در شهر می پیوندند . آقای محسن رضایی که در این تاریخ مسئول اطلاعات سپاه است و در منطقه حضور دارد ، آقای ابن الرسول را به عنوان فرمانده سپاه مهاباد تعیین می کنند . درگیری ها در شهر ادامه دارد . ضدانقلاب از خانه ها با اجرای آتش هر حرکتی را مختل کرده اند . سپاه شهر در محاصره ضدانقلاب است . رفت و آمدها برای آوردن آذوغه و مهمات و ارتباط با بیرون شهر توسط خودرو زره پوش بی ام پی صورت می گیرد . زره پوش در خیابان با سرعت می رود و از همه طرف مورد هجوم قرار می گیرد .
روز 28 مهر که رزمندگان سوار بر دو دستگاه بی ام پی قصد عبور از خیابان برای تهیه آذوغه و مهمات را دارند مورد هجوم قرار می گیرند . نارنجک هاست که از همه طرف پرتاب می شود . شهید حسین جمال که به تهور و شجاعت معروف است ، بلند شده و با تیربار با آنها مقابله می کند . نارنجکی در هوا و درست روبروی سر شهید منفجر و سر او را متلاشی می کند . نارنجکی دیگر به داخل آمده و از 9 سرنشین 6 نفر را مجروح می کند . برادران امیرحسین شجری – عباس امام پور – حسین گلشن از مجروحین این واقعه می باشند. 
شهید حسین جمال روز بعد در ارومیه تشیع و سپس پیکر پاکش به کاشان منتقل می شود .
شادی ارواح طیبه همه شهدا ، خصوصا شهدای مظلوم و دلاور جنگ های کردستان صلوات و فاتحه

شهید مرتضی خادمی اوه

در سال 1336در روستای اوه از توابع کاشان به دنیا آمد . نوجوانی و جوانی خود را برای ادامهتحصیل و بعد جستجوی شغل در کاشان گذراند . با دوستان خانه ای مجردی حوالی زیارتپنجه شاه اجاره کردند . در سال 1354 از طریق آگهی استخدام نیروی هوایی ارتش بهتهران رفت و با مدرک تحصیلی سوم متوسطه در رسته مخابرات هوانیروز(بالگردهای نیرویزمینی) آموزش دید و با درجه گروهبان دومی به کار مشغول شد . با پیروزی انقلاب وآغاز جنگ شهید خادمی به عنوان نیرویی مومن و متعهد درماموریت های هوانیروز ارتششرکت کرد .

مرتضی که چشمانتظار وضع حمل همسرش برای اولین فرزندشان بود ،به ماموریت جدیدی فراخوانده می شود.

در 15 مهرماهسال 1362 و در راستای مقدمات اجرای عملیات والفجر4 که تا چند روز آینده در منطقه مریوانانجام خواهد شد ، طی ماموریتی از کرمانشاه با یك فروند بالگرد 214 به سمت سقز پروازمی کنند .

خلبان این پروازاحمد صفارمقدم و ابراهیم یزدان‌پناه بودند و دو نفر دیگر ، گروهبان یكم علی‌اكبر صحرانوردو سرگرد خلبان خلیل قبادی نیز در همین پرواز هستند . به دلایل نامعلومی بالگرد از مسیراصلی خارج و تا دو روز از آنها خبری به دست نمی آید .

 بعد از دو روزو بر اساس اعترافات دو اسیر عراقی (سرگرد خلبان جمیل صالح ـ سرباز وظیفه علی بدن) مشخصمی‌شود بالگرد آنها در منطقه عملیاتی (نالپاریز ـ شاندری خوار) كه در خاك عراق می‌باشدهدف موشك قرار گرفته و پس از سقوط هر پنج سرنشین كاملاً سوخته و به شهادت رسیده‌اندو دسترسی به پیکر مطهر آنها ناممکن می باشد .

بعد از گذشت8 سال و با پایان جنگ ، با پیگیری سرهنگ حسین ذاکری (برادر خانم شهید) و به همراه برادرشهید به منطقه پنجوین عراق می روند و با راهنمایی اهالی منطقه مزار شهدا را پیدا وبه ایران منتقل می کنند . اهالی بومی منطقه بعد از حادثه سقوط ، پیکر آنها را دفن وبر مزار آنها علامتی می گذارند .

مزار فعلی شهیدمرتضی خادمی روستای اوه می باشد .

 شهید توکلی بهدنیا آمدن تنها فرزندش را ندید .



سردار شهید محمود خادمی

سال 1337 احمد و محمود ، برادران دو قلو در محله پشت مشهد کاشان به دنیا آمدند . احمد درشت تر و محمود ضعیف تر . احمد از دنیا رفت و به ماندن محمود نیز امیدی نبود اما محمود ماند و بزرگ شد ، تا افتخاری باشد برای شهر کاشان .
به انقلاب خمینی پیوست و با جسارت و شجاعت خود زبانزد انقلابیون کاشان بود . امام که آمد برای استقبال به تهران رفت . همانجا به گروه محافظین امام پیوست و بعد هم در تهران عضو سپاه شد . به همراه شهید چمران در حماسه پاوه حضور داشت و بعد هم مریوان و سقز و مهاباد . در تابستان 59 در سازمانی به فرماندهی سپهبد شهید صیاد شیرازی شهر بانه را آزاد و فرمانده سپاه بانه شد . ضدانقلاب برای سرش جایزه تعیین کرد . این دلاور در 14 مهرماه 1359 شب هنگام در داخل شهر بانه به کمین ضدانقلاب افتاد و به شهادت رسید

نسل اولی های سپاه برای بسیاری ناشناخته هستند . 
جوانانی که در اولین روزهای انقلاب لباس مقدس سبز پاسداری بر تن کردند ، و در روزها و ماه های حساس  و التهاب آفرین اول انقلاب به دل معرکه زدند .
پاسداران نسل اول تقریبا همگی مبارزین قبل از انقلاب بودند .
حاج عباس محمدی قهرودی یکی از همین جوانان بود . با تشکیل سپاه پاسداران کاشان در خرداد 1358 به سپاه پیوست . از اولین مربیان آموزشی سپاه بود ، با شروع جنگ های کردستان ، در قالب گروه رزمی شهید معمار به سقز و مهاباد رفت ، در اردیبهشت 1359 در نبردهای آزادسازی سنندج جنگید و زخمی شد، قبل از آغاز جنگ به همراه گروهی از جمله شهید تابنده آموزش پدافند هوائی دید ، در زمستان 1359 در جبهه فیاضیه آبادان به رزمندگان ملحق شد.


روزها ویادها

اول آبان ماه 1362

بزرگترین عملیات استشهادی قرن



لبنان – بیروت – شهریور 1361 – بالگردهایآمریکایی ، نیروهای تفنگدار خود را از ناو نیوجرسی که در ساحل بیروت پهلو گرفته ،سوار کرده و به مقر خود در کنار فرودگاه بیروت می رساند . پس از 44 سال آمریکاییها به بیروت بازگشته اند .

 

لبنان – بیروت – 30 مهرماه 1362

 فردایکشنبه و تعطیلات آخر هفته در بیروت است . امشب تفنگداران آمریکایی که فردا روزتعطیل شان است ، تا پاسی از شب را با مستی شراب و های اهدایی فالانژها میگذرانند . سحرگاه با مستی به خواب می روند .

 

لبنان – بیروت – یکشنبه اول آبان 1362 – 16 ماهمحرم

ساعت 6 صبح به وقت بیروت است و اولین اشعه هایخورشید ساحل بیروت را روشن کرده . بیشتر مردم شهر هنوز در خواب هستند .

ساعت 6 و 22 دقیقه صبح است . 8 دقیقه تا بیدارباشعمومی تفنگداران آمریکایی در مقر باقی مانده . گروهبان یکمی که نگهبان نزدیکپارکینگ است ، متوجه کامیون بنزی می شود که به سرعت به طرف او می آید . اما دیگردیر شده و فقط می تواند 5 تیر به طرف کامیون شلیک کند و سپس در برخورد با سپرکامیون به کناری پرت می شود .

انفجاری مهیب که کارشناسان گفتند بزرگترین انفجارغیراتمی بعد از جنگ جهانی دوم بوده ، شهر بیروت را می لرزاند . در کمتر از ثانیهساختمان بتونی و مستحکم 4 طبقه تفنگداران آمریکایی فرو می پاشد .

241 نظامی آمریکایی به هلاکت می رسند .

چند دقیقه بعد ساختمان تفنگداران فرانسوی نیز کهدر نزدیکی همین ساختمان است ، منهدم و 58 نفر به هلاکت می رسند .

هنوز هویت شهدای اینعملیات اعلام نشده است 



پنجم آبان ماه 1389 اخبار رسانه های آمریکایی ها مبنی بر عملیات نیروهای ویژه آمریکا و کشته شدن ابوبکر بغدادی
نکاتی چند :
چندین نوبت در سال های گذشته مشابه این خبر منتشر شده بود
اهمیت این خبر در صورت صحت بیشتر تبلیغی است تا نظامی و امنیتی ، چون بغدادی تبدیل به مهره بی ارزشی شده بود
منطقه مابین سرمدا و باریشا در 40 کیلومتری غرب حلب – 20 کیلومتری شمال ادلب و 7 کیلومتری جنوب مرز ترکیه است 
مناطق مابین دو شهر حلب و ادلب مناطقی تاریخی با آثاری باستانی از سال های قبل و بعد از میلاد مسیح می باشد
در همان شب ، حوالی ساعت 11 اخبار محلی حکایت از پرواز حدود 8 بالگرد ترکیه ای یا ناشناس در آسمان منطقه و شلیک بر علیه اهدافی را داشته است
این منطقه هیچ وقت محل نفوذ و توسعه و حضور  داعش نبوده است
حراس الدین گروه منشعب شده در اواخر سال 96 از جبهه النصرة در این مناطق مستقر می باشند 
زمانی که جبهه النصره از اتمام ارتباط خود با القاعده سخن گفت ، تعدادی در اعتراض به این تصمیم جولانی ، از جبهه النصره جدا و گروه حراس الدین را تشکیل دادند
ارائه جزئیات بیشتر از این عملیات موجب تعیین صحت و سقم و روشن شدن ابعاد آن خواهد شد

شهادت 36 تن از نیروهای گروه عملیاتی سپاه زاهدان
خبر هولناک و شوک آور بود . شهادت تمامی 36 نفر گروه عملیاتی سپاه زاهدان . برای سپاه در استان بی سابقه بود . گروه در کمین افتاده بودند ، اما علیرغم مقاومت و رشادت ، به دلیل قطع ارتباط بی سیمی و در نتیجه عدم پشتیبانی ، بعد از چندین ساعت همه به شهادت می رسند .
شهادت این دلاوران هر چند مظلومانه و غریبانه ، و در نگاه محاسبات دنیایی ما از سر بی تدبیری ، اما حکمتی خداوندی در آن نهفته بود که این شهادت سرآغازی باشد برای پاکسازی و آزادسازی مناطقی از این سرزمین ، که در غفلت ، از چشمه همه مخفی مانده بود . در چند سال بعد از این حادثه ، شاهد پاکسازی بخش بزرگی از مناطق غرب استان سیستان و بلوچستان و جنوب و شرق استان کرمان از لوث وجود اشرار خطرناکی بودیم که سالها در این مناطق آزادانه به فعالیت پرداخته بودند .
ستون اعزامی 36 نفره اعزامی از پایگاه شهید شمعگانی زاهدان به فرماندهی شهید حاج محمد حسین قاسمی ساعت 1535 مورخه 11 آبان 1366 حرکت نموده و شب را در روستای گرگ حیدرآباد مستقر می شوند . صبح روز بعد قصد حرکت می نمایند . بر اساس برخی گفته ها ، مقصد ستون به طرف مدوهان نبوده ، ولی دیدن یک موتور که به طرف ارتفاعات می رفته ، آنها در تعقیب او به طرف ارتفاعات می روند . ممکن است ، گروه شرور عباس ناروئی که عامل این جنایت بوده ، از روز قبل ورود ستون به منطقه را دیده و با طراحی از پیش تعیین شده ، موتورسوار را برای فریب و کشاندن ستون به ارتفاعات وارد دشت کرده اند .
سه سال بعد از این واقعه ، سرخک (افغانی محکوم به اعدام) که از تفنگچیان شرور نورمحمد شعلی بور بود ، در حین ماموریتی که او به عنوان راهنما ما را به طرف ارتفاعات پیرسوران می برد ، چند روایت از عملیات های چندسال گذشته تعریف کرد و از جمله درباره این واقعه اینگونه تعریف کرد : 
ما (گروه نورمحمد شعلی بور) در لوت زنگی احمد بودیم که عباس ناروئی آمد .
از جیب لباس خود یک آرم لباس سپاه بیرون آورد و با افتخار گفت : نورممد ، 36 کمیته ای را کشتم . عباس نارویی آرم سپاه را نمی شناخت . تا نورممد نگاهش به آرم سپاه خورد ، با دو دست زد توی سر خود و به عباس نارویی گفت : چه کردی تو ؟ تو بچه های سپاه را زده ای . دیگر جای ما توی این منطقه نخواهد بود و سپاه از فردا به دنبال ما خواهد بود .
و همینگونه هم شد . طی سه سال فعالیت عملیاتی در منطقه شهرستان زاهدان ، بهشت امن اشرار و کاروان های مواد مخدر در مناطق غربی زاهدان ، تبدیل به جهنمی برای آنها شد . بعد از این بخش بزرگی از اشرار طایفه نارویی و از جمله عباس نارویی ، پایگاه های اصلی و خانواده خود را به مناطق جنوبی استان کرمان (ارتفاعات جبال بارز) منتقل کردند که در سال 71 با قرار گرفتن حاج قاسم سلیمانی در مقام فرماندهی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه ، آن مناطق نیز مورد پاکسازی قرار گرفت . 
نهایتا شرور عباس ناروئی در 19 فروردین 1371 طی عملیاتی در روستای پور سلطانی در 50 کیلومتری سیرجان طی یک درگیری دستگیر شد . در این درگیری سه نفر از اشرار از جمله پسر بزرگ عباس ناروئی کشته شدند .
سوابق شرور عباس نارویی در به شهادت رساندن نیروهای نظامی و انتظامی
سال66 شهادت 16 تن از پرسنل ژاندارمری
سال 66 شهادت 36 نیروی سپاه زاهدان
شهادت 5 نفر بسیجیان بم
سال 67 شهادت 6 نفر نیروهای اطلاعات بومی کمیته
5 روز قبل از هلاکت شهادت 7 نیروی انتظامی

کروکی مسیر حرکت ستون عملیاتی تا کمینگاه

کروکی مسیر حرکت ستون عملیاتی تا کمینگاه
اسامی شهدای 12 آبان 1366 غرب زاهدان
شهید حاج محمد حسین قاسمی(رسمی- محل دفن زاهدان) - شهید رضا برفی(رسمی- محل دفن زاهدان) – شهید علیرضا کوهکن(رسمی-زاهدان) - شهید مزار پودینه(رسمی-زابل) – شهید حسینعلی خیاطی(افتخاری-زاهدان) – شهید غلامحسین مردان زاده حیدری(رسمی-زابل) – شهید حسین رنجور ملاشاهی(رسمی-زاهدان) – شهید اسدالله خشت زرین(رسمی-کاشان) – شهید موسی قاسمی(رسمی-بیرجند) – شهید محمدعلی خیاط(وظیفه-زابل) - شهید عباسعلی خیاط(وظیفه-زابل) – شهید ابراهیم نعیمی(وظیفه-زابل) – شهید علی شیروانی(وظیفه-زابل) -  شهید منصور جهان تیغ(وظیفه-زابل) - شهید خان محمد اربابی(وظیفه-زابل) -  - شهید غلامحسین ترک جوش(وظیفه-زابل) - شهید عباسعلی آذریان(وظیفه-زابل) - شهید حسین اشتراک(وظیفه-زابل) - شهید تاجبخش عالی مقدم(وظیفه-زابل) - شهید محمود کول(وظیفه-زابل) -  شهید احمد حاجی حسینی(وظیفه-زابل) - شهید خدارحم خمری(وظیفه-زابل) - شهید محمد شیخ کبیر(وظیفه-زابل) - شهید احمد روزبه(وظیفه-زابل) - شهید غلامرضا میربهاالدین(وظیفه-زابل) - شهید اکبر نادری(وظیفه-زاهدان) - شهید نقی باجان(وظیفه- چهاردانگه ساری) - شهید رضا خلیلی(وظیفه-چهاردانگه ساری) - شهید عیسی خواجه محله(وظیفه-چهاردانگه ساری) - شهید عباس یزدانی(وظیفه-فریمان) - شهید علیرضا سورانی(وظیفه- شهرستان بن در استان چهارمحال و بختیاری) –- شهید ابراهیم ولی پور(وظیفه-بهشهر) - شهید عباس رجبی(وظیفه-کرمان) - شهید مرادعلی حسین نژاد(وظیفه-قوچان)

پوستر 36 تن از شهدای آبان 66 زاهدان

پوستر 36 شهید آبان 66 زاهدان


چهارمین سالگرد شهادت رزمندگان بسیج عشایری استان سیستان و بلوچستان در تیپ نبویون جبهه مقاوت اسلامی
سوم آذرماه 1394 - ریف جنوبی حلب - روستای عزیزیه
شهیدان پرویز بامری – اصغر بامری – نظرمحمد بامری – سید محسن سجادی – عمر ملازهی – سلمان برجسته – مراد عبداللهی – عبدالحمید سالاری



حاج قاسم سلیمانی فرمانده ای که در همه صحنه ها حضور داشت

مجله آمریکایی آتلانتیک – 16آبان1394

اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس

می خواهید بدانید دلیل نفوذ ایرانی ها در منطقه چیست ؟ می بینید .آنها در زمین بازی حضور دارند . روی زمین .

اما شما به جای حضور در روی زمین دوست دارید 30 هزار پا بالاتر باشید

شما داشتن جت های جنگنده را به کار سخت آموزش و عملیات روی زمین ترجیح می دهید



عملیات فتح المبین در مطبوعات1
رومه اطلاعات دوشنبه دوم فروردین 1361






عملیات فتح المبین در مطبوعات2
رومه اطلاعات دوشنبه دوم فروردین 1361
شهید صیاد شیرازی

عملیات فتح المبین در مطبوعات3
رومه جمهوری اسلامی چهارم فروردین 1361


عملیات فتح المبین در مطبوعات4
رومه جمهوری اسلامی هفتم فروردین 1361


عملیات فتح المبین در مطبوعات5
رومه جمهوری اسلامی هفتم فروردین 1361
امام خمینی


جاده اندیمشک اهواز-شهر شوش - شهرک المهدی(خلخال)- مقر تیپ المهدی(عج)-قبل از عملیات فتح المبین
شهیدان جواد عنایتی - عباس صلاحی پور


متولد 1338 - فرزند مرحوم سیف الله خدمتی - شهادت 27 اسفند 1362 - جزیره مجنون - محل دفن گار شهدای امام زاده هادی بیدگل


حسن یک جوان ورزشکار با اخلاق بود . هم فوتبال بازی می کرد و هم والیبال - تیم شاهین بیدگل

در کسوت معلمی ، دیدار با خانواده شهدا و جانبازان از برنامه های او بود


اصغرآقا که در عملیات رمضان شهید و مفقود شد ، حسن عزیز خیلی بی تابی می کرد .
برای گرفتن خبری از اصغرآقا ، حسن به همراه احمد فاضل به جبهه های جنوب و لشکر 14 حضرت امام حسین علیه السلام رفتند


مصلحت خداوندی بود تا ایمان عزیز 7 ماهه به دنیا بیاید تا حسن عزیز قبل از شهادت تولد فرزندش را ببیند

تشییع جنازه معلم شهید حسن خدمتی



مرحوم عمو سیف الله و عمو آقا فخرالدین در شهادت حسن عزیز


آخرین تصویر از معلم شهید حسن خدمتی
حسن از دانشگاه اصفهان اعزام و به عنوان راننده آمبولانس در لشکر 8 نجف اشرف مشغول خدمت شد .
در جریان عملیات خیبر و در حال انتقال مجروحین از جبهه به بیمارستان ، به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند .
خدایا به حق شهدا عاقبت ما را ختم به خیر بفرما
خدایا به حق بزرگی مقام شهدا ، در ظهور منجی آخر امان تعجیل و بر عمر با عزت رهبر عزیزمان امام ای بیفزا
خدایا به حق دل سوخته خانواده معزز شهدا ، گام های مردان جبهه حق را تا پیروزی نهایی مستحکم بگردان
الهی آمین یا رب 
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


سال 1393 هیولای داعش داشت همه عراق را می بلعید . کسی به فریادشان نمی رسید . آمریکایی ها دنبال امتیازگیری بودند . حاج قاسم یک تنه خود را به دریای آتش زد . اول شیعیان آمرلی را از محاصره نجات داد و بعد به فریاد برادران اهل سنت در تکریت رسید .
وهابیت عربستان صدایش درآمد که ایران دارد بر عراق مسلط می شود . از آمریکایی ها خواست وارد جنگ زمینی با داعش شوند .
اما دریغ از یک جنگ زمینی آمریکایی ها با داعش


سرلشکر شهید منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایرام - 15 دی ماه 1373
سرلشکر شهید احمد کاظمی فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی - 19 دی ماه 1384
سپهبد شهید قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی - 13 دی ماه 1398


به نام خدا

 


کاربر سامانه پدافند هوایی نیروی هوا فضای سپاهپاسداران بر اثر اشتباه ، هواپیمای مسافربری اوکراین را مورد هدف قرار داده و باعثمرگ 176 مسافر و خدمه این پرواز شده است .

این خبر،  تنها ، شکل ساده و بدون پردازش از این واقعه است.

به دلیل برخی نقاط مبهم در بروز این فاجعه ، حدسو گمان هایی برای چرایی این واقعه مطرح می شود .

قطعا روشن شدن برخی زوایای این حادثه و ارائهمستندات قطعی از واقعه ، می تواند یا فرضیاتی جدیدی مطرح کند ، یا فرضیات ارائهشده را تقویت نماید .

پذیرش و رد این حدس و گمان ها که هنوز قطعیتی برایآن متصور نیست ، بستگی به نوع نگاه مان به واقعه دارد .

 یکی از اینحدس و گمان ها و ادعاها که مستند به برخی قرائن و شواهد می باشد ، فرضیه دخالتمستقیم ارتش آمریکا در بروز این فاجعه است .

پیش فرض این ادعا ، احتمال اعمال جنگ الکترونیکبه منظور اختلال در سیستم راداری پدافند هوایی ایران توسط ارتش آمریکا می باشد .فرضیه ای که برخی متخصصان انجام را غیر ممکن نمی دانند .

اما چرا ؟

آمریکا و متحدانش در برآورد وضعیت چندسال گذشتهاز منطقه به این نتایج رسیده اند :

1 – عدم توانایی از رویارویی مستقیم با جمهوری اسلامیایران به منظور جلوگیری از توسعه روز افزون نقش ایران در تحولات اساسی غرب آسیا

2 – بهترین و کم هزینه ترین راه برای مقابله باقدرت جمهوری اسلامی ، به چالش کشیدن آن از داخل با انجام اعتراضات منجر به شورش وبراندازی می باشد .

چگونه ؟

طراحان اغتشاش در ایران می دانند ، شورشی میتواند خواسته های آنها را برآورده نماید که عمومی و فراگیر باشد . تحریک افکارعمومی در سطح وسیع برای شرکت در اعتراضات گسترده منجر به شورش ، نیازمند یک انگیزهو دلیل بسیار قوی می باشد .

آنها چون در ارائه های احمقانه خود از وضعیت فعلیجمهوری اسلامی آن را با سال های پایانی اتحاد جماهیر شوروی مقایسه می کنند ، و ازمنظر این مقایسه نتیجه می گیرند که بروز یک فاجعه انسانی که همه را متاثر کند وحکومت در ایجاد آن نقش اصلی را داشته باشد ، مانند حادثه چرنوبیل در شوروی سابق ،می تواند انگیزه کافی برای تحریک افکار عمومی برای حضور در خیابان ها باشد .

حادثه چرنوبیل :

در 6 اردیبهشت 1365نیروگاه اتمی چرنوبیل (شمال اوکراین) منفجر و آماری بین 4000 تا 16000 از تلفاتاین حادثه طی چندین ماه بر اثر تشعشات مواد رادیو اکتیو مطرح گردید .

بعد از این حادثه تا مدتها تیتر رسانه های غربی از این فاجعه عبارت بود از دو کلید واژه :

1 -  خطا و اشتباه متخصصان شوروی

2 -  دروغگویی و پنهان کاری مقامات شوروی سابق در موردفاجعه.

سقوط اتحاد جماهیر شوروی5 سال بعد از این واقعه روی داد و برخی از جمله گورباچف آخرین رئیس جمهور شورویسابق  بر این اعتقادند که آغاز این فروپاشیوقوع حادثه اتمی چرنوبیل بوده است .

سناریوی آمریکا در مشابهتسازی توطئه چرنوبیلی برای ایران :

1 – امکان ایجاد حادثه ایکه اولا افکار عمومی را متاثر و ثانیا از داخل ایران باشد وجود دارد .

2 – ظاهر این حادثه ازوقوع تا کشف و اعلام و عکس العمل باید کاملا داخلی باشد .

3 – هدف قرار گرفتن یکپرواز مسافربری توسط پدافند هوایی ایران که منجر به تلفات بالا گردد ، امکانعملیاتی شدن دارد .

4 – برای نمایش و صحنهآرایی این حادثه بایستی پدافند هوایی ایران را در بالاترین وضعیت آماده باش قرارداد .

5 – برای این منظوربایستی نیروهای مسلح ایران را وارد وضعیت و شرایط جنگی نمود .

6 – حمله به یک هدف مهم وحیاتی ایران ، آنها را تحریک به اقدام متقابل نموده و درتهدید پاسخ به عمل آنها ،پدافند هوایی آنها در بالاترین سطح گسترش یافته و به صورت آماده باش کامل در می آید.

7 – شرایط جنگی حاکم وآماده باش صد در صد پدافند هوایی ایران ، سامانه های راداری را مجبور به شلیک بهاهداف به ظاهر متخاصم می نماید .

8 – انتخاب هواپیمایی کهقرار است مورد هدف قرار گیرد ، بایستی دارای مسافرینی خاص باشد تا آستانه تحریکپذیری عمومی برای آسیب دیدن آنها بالا باشد .

9 – بلافاصله بعد از وقوعحادثه بایستی مستنداتی که نشان از وقوع آن توسط نیروهای نظامی ایران است منتشر شود. ارائه این مستندات باید به شکلی کاملا طبیعی ، مردمی و داخلی جلوه گر شود.

10 – با واکنش رسانه های خارجیبه حادثه و متعاقبا واکنش رسانه های حکومتی که در اینگونه حوادث معمولا با خطاهاییهمراه است ، می توان کلید واژه دروغگویی و پنهان کاری مقامات حکومت را به شکلگسترده مطرح نمود .

11 – افکار عمومی متاثرشده از حادثه با انتشار کلید واژه پنهان کاری و دروغ مقامات ، انگیزه کافی برایحضور در اعتراضات خیابانی و نهایتا شرکت در  شورش را دارد .  

قرائن و شواهد توطئه :

1 – حرکت و تغییر چندسالهبرخی چهره های فراری یک جریان خاص ی از اصلاح به براندازی .

2 – تحرکات و اقدامات دوسال گذشته جریان برانداز در کشور .

1 – سخنرانی و پیام هایتحریک آمیز دروغ مقامات آمریکایی برای هدف قرار دادن اهدافی در ایران خصوصا در شهرتهران .

2 – نمایش علائم موشککروز به جای هواپیمای مسافربری در صفحه رادار سامانه پدافند هوایی .

3 – اذعان برخی کارشناسانبر امکان اختلالات عمدی در سامانه های راداری .

4 – به کارگیری گسترده وتحریک آمیز از دو کلید واژه اشتباه و خطای انسانی ، دروغ و فریب توسط رسانه هایفارسی زبان ضدانقلاب

5 – نقطه عطف نامیدنسانحه  برای تحولات و حوادث آینده  داخل ایران از سوی رسانه های ضدانقلاب .

6 – صدور بیانیه و نامههای تحریک آمیز از سوی برخی افراد و جریان های خاص ی در داخل کشور .

6 – تحریکات برخی چهرههای هنری و ورزشی برای برپایی اعتراضات .

7 – حضور مستقیم سفیرانگلیس به شکلی بی سابقه در تجمع غیرقانونی .

8 – فیلمبرداری 19 ثانیهای از لحظه وقوع حادثه درست در همان زاویه و دقیقا به سمت هدف آنهم در آن موقع ازروز

9 – سکوت سه روزه برخیعزاداران ادعایی که واکنش و عزاداری خود را بعد از سه روز آنهم به صورت اعتراضخیابانی نمایش دادند .

و اما سابقه 56 سالهانقلاب اسلامی از شروع آن در 15 خرداد 1342 تاکنون ، نشان از توطئه های بی شماری برعلیه آن در طول این سال ها دارد ، که تمامی آنها  به لطف و اراده خداوندی علاوه بر اینکه به شکستانجامیده ، منشا پیرزوی و خیر گردیده است .

این سابقه ، جرات آن رابه ما می دهد که با اطمینان بگوئیم ، پیروز این توطئه نیز جمهوری اسلامی ایرانخواهد بود . انشاالله .

عباس جندقیان  

24 دی ماه 1398




بسم الله الرحمن الرحیم
ملّت عزیز ایران!
سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیّبه‌ی شهیدان، روح مطهّر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار عالم و سالها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقی‌ترین آحاد بشر بر زمین ریخت. این شهادت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیّة‌الله‌ ارواحناه‌ فداه و به روح مطهّر خود او تبریک و به ملّت ایران تسلیت عرض میکنم. او نمونه‌ی برجسته‌ای از تربیت‌شدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود، او همه‌ی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بی‌وقفه‌ی او در همه‌ی این سالیان بود، با رفتن او به حول و قوّه‌ی الهی کار او و راه او متوقّف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثه‌ی دیشب آلودند. شهید سلیمانی چهره‌ی بین‌المللی مقاومت است و همه‌ی دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همه‌ی دوستان -‌و نیز همه‌ی دشمنان- بدانند خطّ جهاد مقاومت با انگیزه‌ی مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است. فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است ولی ادامه‌ی مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلخ‌تر خواهد کرد.

ملّت ایران یاد و نام شهید عالی‌مقام سردار سپهبد قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس را بزرگ خواهد داشت و اینجانب سه روز عزای عمومی در کشور اعلام میکنم و به همسر گرامی و فرزندان عزیز و دیگر بستگان ایشان تبریک و تسلیت میگویم.
سیّدعلی ‌ای
۱۳دی‌ماه ۱۳۹۸


فتنه آبان 98 در ایران و فتنه های در عراق و لبنان به دلیل هراس جبهه باطل از پیروزی های ی فرهنگی اجتماعی جمهوری اسلامی در منطقه است . دشمنان توانستند به مدت 8 سال فتنه ای خونین را در سوریه بر پا کنند ، و با همان حماقت می خواهند در ایران نیز هر چند با اندک تغییراتی ، موجی از اغتشاش و خشونت را داشته باشند . اما نعمت رهبری ولی فقیه و مردمی وفادار و عاشق وطن و انقلاب این نقشه ها ، نقش بر آب می کند .
این مستند نماهنگ ، با ذکر شباهت های آغاز فتنه سوریه با فتنه آبان 98 ، به این نکته اشاره دارد که نعمت رهبری الهی ولی فقیه و مردم عاشق و وفادار حاضر در صحنه اجازه نمی دهد فتنه های اینچنین پایدار بماند . در سوریه فتنه آغاز شد و 8 سال کشتار خونین و خرابی به همراه داشت ولی در ایران سه روزه غائله اشرار با شکست مواجه شد . 
این مستند نماهنگ کاری از گروه پژوهشی جبهه مقاومت اسلامی شهرستان های کاشان و آران و بیدگل می باشد .
تماشا در کانال گروه در سایت آپارات به آدرس :
[https://www.aparat.com/v/yZ3Do]

آمریکای وحشی یعنی حقوق انسان ها – عدالت و انسانیت ، کشک
 آمریکای وحشی یعنی دروغ – خیانت –
 آمریکای وحشی یعنی پروفسور و دانشمندی در رتبه جهانی و یک دکتر برجسته را به گروگان گرفتن
 آمریکای وحشی یعنی فریب نخوریم ، ساده لوح نباشیم 
آمریکای وحشی یعنی اینکه مرگ بر شیطان بزرگ ، فریادی به حق در اصالت مقاومت جمهوری اسلامی ایران در برابر ددمنشی و زورگویی

 روایت شنیدنی پوفسور مسعود سلیمانی از 14 ماه اسارت در آمریکا

تماشای ویدئو در سایت آپارات
[https://www.aparat.com/v/anqlv]

واقعیت ماجرا - یک قسمت از گزارش چند قسمتی خبر 20:30 از اغتشاشات آبان 1398
شیراز - حمله و تخریب ساختمان جهاد دانشگاهی - پرتاب کارمند از طبقه پنجم 
شهر قدس - تخریب بخش دیالیز مسدود کردن
 اتوبان ساوه
 دروغ و جعل تصاویر کشته ها

نمایش در سایت آپارات
[https://www.aparat.com/v/wu6gE]


23-8-1394 - دمشق-حران العوامید-مقر مدرسه - سردار شهید مصطفی زاهدی - سازماندهی نیروها برای اعزام به حلب
24-8-1394 - جنوب حلب- روستای صبیحیه - شهید اهل سنت بسیج عشایری نیکشهر - سلمان برجسته
سلمان برجسته با پدرش با هم اعزام شده بودند . در آن شب حماسی در جنگ روستای عزیزیه ، بعد از شهادت ، پدر به بالین سلمان آمد و پیشانی اش را بوسید

فداکاری – ایثار و تحمل مرارت های فراوانرزمندگان و خانواده های آنها ، به صورت مستمر در چهل سال گذشته ، برای هر منطقه ازکشور نوید بخش امنیت و ثبات و سازندگی بوده است . مناطق شرقی کشور یکی از اینمناطق است که امنیت و ثبات آن ، مرهون تلاش مجاهدین بومی و غیر بومی آنجا می باشد. این سرزمین فرماندهان و سرداران بزرگی با یاران متعهد و سخت کوشی به خود دیدهاست که هر کدام در مقطعی و در منطقه ای حماسه ها آفریده اند .

عملیات آورتین به فرماندهی سردار پرافتخار حاجقاسم سلیمانی ، آغازی بود بر رفع معظل بزرگی به نام ناامنی پایدار که نزدیک بهصدسال دامنگیر مناطق مشترک سه استان سیستان و بلوچستان – کرمان و هرمزگان بود .

به جرات می توان گفت عملیات پاکسازی منطقه جنوبشرق که با عملیات آورتین آغاز شد ، بزرگترین عملیات در نوع خود در تاریخ معاصر بود. تسلیم صدها نفر از اشرار و مسلحین منطقه و تحویل هزاران قبضه سلاح در طی سال های1373 و 1374 کاری بود کارستان که از عهده دهر کسی بر نمی آمد .

درود می فرستیم بر روح بلند شهدای بزرگ وافتخارآفرین سپاه سرافراز اسلام .   

نماهنگ تسلیم و خلع سلاح اشرار و مسلحین در سال 1373 در سایت آپارات

[https://www.aparat.com/v/pn9bg]


نماهنگ با حجمی کمتر در کانال تلگرامی گروه پژوهشی جبهه مقاومت اسلامی شهرستان های کاشان و آران و بیدگل به آدرس زیر :

https://t.me/gpjme/817


14-8-1373 – شنبه روز اول عملیات

سپیده دم صبح چهاردهم ، و با اولین روشنایی صبحگاهی ، پایگاه هوانیروز کرمان دستور پرواز بالگردها را صادر کرد . 5 فروند 214 – 2 فروند شنوک – یک فروند 206 به همراه یک تیم آتش کبرا ، پرواز 400 کیلومتری خود تا هدف را آغاز کردند . در وهله اول در مزرعه لشکر 41 بین جیرفت و کهنوج سوخت گیری کردند و در توقف بعدی نیروهای عملیاتی تیپ مالک (مازندرانی ها) را برای انجام عملیات هلی برن سوار نمودند .

هماهنگی بین نیروهای هلی برن و محور زمینی (تیپ سلمان) در جنوب سخت بود . اصل غافلگیری و ورود هماهنگ شده هر دو محور کار را سخت می کرد .

تقریبا تمام عده های لشکر درگیر عملیات می شوند .

کروکی مسیر تقریبی عملیات هلی برن و محور زمینی در عملیات آورتین

با آغاز عملیات ،  نیروهای هلی برد ، روی ارتفاعات مسلط منطقه پیاده می شوند . بلافاصله تیم آتش پروازی مناطق مشخص شده در 2 روستای آورتین و زحمت آباد را زیر آتش می گیرند . عیدوک بامری که هدف اصلی عملیات است ، و امروز روز هفتم است که در منطقه حضور دارد ، در هر دو روستا خانه دارد ولی صبح امروز در روستای زحمت آباد حضور داشته . برآورد 100 نفری اشرار حاضر ، در وهله اول ، فرار و مخفی شدن از آتش بالگردها بوده . در این آتشباری اولیه تعدادی از اشرار به درک واصل ، تعدادی مجروح و مابقی در چند گروه به اطراف پراکنده می شوند . آگی بامری عموی عیدوک که در آورتین است به عیدوک در زحمت آباد ملحق می شود . گروه زمینی تیپ سلمان که از طریق چاه هاشم و دهانه سولان در حال ورود به منطقه بوده است با تعدادی از اشرار درگیر و فرمانده تیپ سردار حاج عباس ییلاقی در این درگیری مجروح می شود . عیدوک که از این درگیری با خبر می شود ، چون راه فرارش هم از همان دهانه بوده ، با رفتن بالگردها از آسمان ، به وسیله 5 دستگاه خودرو به طرف دهانه سولان می روند . عیدوک که تا این لحظه هنوز درک درستی از وسعت عملیات ندارد به تدریج متوجه می شود  نیروهای اعزامی با هدف گروه او وارد منطقه شده اند . عیدوک که دهانه سولان را بسته می بیند به طرف جنوب و شرق یعنی کوهها می رود .

کروکی مسیر تقریبی تعقیب و گریز انهدام باند شرور عیدوک بامری در روز اول عملیات آورتین

عیدوک بعد از فرار به طرف کوه در اولین فرصت مقداری غذا و قند و چای تهیه و ادامه مسیر می دهند . برای دومین مرتبه تیم هجوم هوایی به منطقه می آید و گروهی از نیروها در جلوی مسیر عیدوک هلی برن شده و مسیر به طرف بشاگرد را مسدود می کنند . در این مرحله یکی از ماشین های عیدوک هدف قرار می گیرد . عیدوک که می داند در تعقیب زمینی او هستند ، سعی در فاصله گرفتن هر چه بیشتر با تعقیب کننده ها دارد . با مسدود شدن مسیر شمالی عیدوک به طرف شمالشرق تغییر جهت می دهد و برای در امان ماندن و درگیر شدن با بالگردها زیر مقداری نخل خرما پنهان و حتی به طرف بالگردها آرپی جی شلیک می کنند . آتش بالگردها در این نقطه نیز تعدادی تلفات از گروه عیدوک می گیرد و همچنین تعدادی از گروه جدا شده و به نقاطی متواری می شوند . با خروج  تیم آتش ، عیدوک و گروهش مجددا ادامه مسیر می دهند . مقداری که ادامه مسیر می دهند ، مسیر سخت می شود . ماشین عیدوک کمک دار بوده و رد شده ولی متوجه می شود بقیه ماشین ها نتوانسته اند هنوز بیایند . نزدیک روستایی بوده اند که درختان خرما و پرتقال داشته است . عیدوک ماشین را  پنهان و وارد گپر می شود تا بقیه گروه برسند .

تیم آتش هوایی که مجددا وارد منطقه شده ، ماشین های گروه و منطقه نخلستان را شناسایی و اجرای آتش می کنند . چند نفر از برادران عیدوک از زمان درگیری دهانه سولان تا این نقطه تا به حال کشته و مجروح شده اند و آگی عموی عیدوک نیز در این نقطه به شدت مجروح می شود  عیدوک تصمیم می گیرد تا تاریک شدن هوا در زیر تخته سنگ ها پنهان شوند . با تاریک شدن هوا عیدوک برای بررسی وضعیت خودروها و تلفات به سمت خودروها می آیند . ماشین خود او پنچر بوده که پنچری می گیرند . آگی عموی عیدوک و آواره برادرش که زخمی بوده اند عقب سوار می کنند و حرکت می کنند . تا ساعت 1 نیمه شب که می روند راه مسدود و غیر قابل عبور می شود . مجبور می شوند ماشین را ترک و با مقداری فاصله از آن سنگر می گیرند . عیدوک در اینجا امید داشته که تا فردا عملیات تمام شده و مجددا می توانند با ماشین برگردند .

15-8-1373 – یکشنبه روز دوم عملیات

با روشن شدن هوا و پرواز بالگردهای شناسایی ، گروه باقی مانده عیدوک مجبور می شوند تا نزدیک غروب در همان حالت مخفی بمانند و این درحالی است که هم دو مجروح سخت دارند و آب و غذایی هم ندارند .

نزدیک غروب تلاش می کنند تا از اطراف الاغی برای حمل مجروح های خود پیدا کنند که موفق نمی شوند و پیاده از غروب تا صبح روز بعد پیاده می روند .

در این روز گروه های رد زن نیروهای عشایر به فرماندهی شهید علی معمار و شهید محمد جندقیان ، مسیرهای متعددی را برای شناسایی مسیر اصلی عیدوک بررسی می کنند ، اما چون گروع عیدوک متلاشی و هر گروه به سمتی رفته ، کار شناسایی ردها مشکل می شود .

گروه های پاکسازی در این روز موفق به ددستگیری حدود 100 نفر از اشرار گروه جلال کامرانی و عیدوک بامری در منطقه می شوند .

16-8-1373 – دوشنبه روز سوم عملیات

با روشن شدن هوا گروه باقی مانده اشرار در زیر درختان خود را پنهان می کنند . اشرار که پرواز بالگردهای شناسایی را در بالای سر خود می بینند تا ساعت 5 عصر در رهمین مکان می مانند . تعدادی دیگر از گروه عیدوک در این نقطه بدون اطلاع گروه را ترک و متواری می شوند .

گروه های رد زن عشایری که ماشین استتار شده عیدوک را پیدا می کنند به تعقیب ادامه می دهند که مجددا به تاریکی هوا برخورد می کنند . با مشخص شدن حدود تقریبی مسیر حرکت اشرار و تاریک شدن هوا ، چندین گروه از نیروها در نقاط حساس مستقر می شوند .

نزدیک غروب عیدوک متوجه می شود در اطراف محل آنها نیرو مستقر شده و در محاصره هستند . با تاریک شدن هوا ، آنها موفق می شوند از نقاط کور و پنهان از حلقه محاصره خارج و به فرار خود ادامه دهند .

از گروه عیدوک در این موقع 13 نفر باقی مانده است . آگی عموی عیدوک که زخمی است ، دیگر قادر به ادامه مسیر نیست و یک نفر با او می ماند و بقیه حرکت می کنند .

اشرار تا ساعت 4 صبح پیاده می روند و بعد به دلیل خستگی با پیدا کردن محلی مناسب برای مخفی شدن مشغول استراحت می شوند .

17-8-1373 – سه شنبه روز چهارم عملیات – روز پایانی عملیات در آورتین

اشرار تا ساعت 10 صبح در مخفیگاه می مانند اما چون پرواز بالگردها و نزدیکی نیروهای عملیاتی را احساس می کنند به دنبال محل مناسبت تری برای پنهان شدن و یک درگیری احتمالی می گردند ، تا اینکه در مسیر رودخانه پشت تخته سنگی که به صورت آبشاری مسلط به مسیر بوده سنگر می گیرند .

گروه ردن عشایری تیپ سلمان امروز در دو گروه به فرماندهی شهیدان معمار و جندقیان در دو مسیر مختلف اقدام به تعقیب اشرار کرده بودند . حوالی ظهر که گروه شهید جندقیان برای نماز و نهار و استراحت توقف کرده بودند . شهید جندقیان مثل همیشه نیست . بیشتر در خودش فرو رفته و در فکر است .  برای چند دقیقه ای با برادر نوری صحبت از دلتنگی خانواده و اینکه در زاهدان چندین روز است بی خبر هستند . برادر نوری به محمد می گوید خوب برنامه ریزی می کردی بچه ها را می آوردی ایرانشهر پیش بچه های ما . محمد طوری با برادر نوری صحبت می کند که اینجا دیگر پایان کار من است و خون من در این منطقه ریخته خواهد شد .

 شهید جندقیان و حسن نوری مشغول همین درد و دل ها هستند که سردار سلیمانی با بالگرد در کنار آنها فرود می آید . اخبار و اطلاعات حکایت از حرکت اشرار در مسیر گروه شهید معمار دارد  به همین خاطر گروه شهید جندقیان با سوار شدن بر بالگرد به همراه سردار سلیمانی به طرف موقعیت شهید معمار می روند . سردار سلیمانی در مسیر وقت تنگ است و فرصت کم  . ساعت حدود 30/3 و نیم عصر وتا تاریگی هوا چیزی نمانده . قرار می شود گروه 13 نفری شهید جندقیان حرکت کنند و گروه شهید معمار با یک استراحت کوتاه پشت سر آنها به راه بیفتند . شهید سید محمد فولادی (چاچا) علیرغم اینکه در گروه شهید معمار بود و خسته ، خود را به گروه شهید جندقیان ملحق می کند . گروه به شکلی حرکت می کند که برادر نوری با چند نفر جلوتر می روند و شهید جندقیان و تعدادی دیگر با فاصله چند متری پشت سر آنها . نوری و همراهانش به آثار به جا مانده از اشرار برمی خورند و رد زن اعلام می کند ، ردپاها خیلی تازه است . شهید جندقیان با بی سیم به شهید معمار موضوع را اطلاع می دهد . شهید معمار به محمد می گوید خیلی نزدیک هستند و مواظب باش و ما هم راه افتادیم .

شهید جندقیان با اشاره سر و چشم به برادر نوری که مشغول بررسی وسائل اشرار است اعلام می کند ما حرکت کردیم  . از اینجا به بعد جندقیان – فولادی – کرد و رئیسی در جلو و تعدادی با برادر نوری در پشت سر حرکت می کنند . به فاصله 5 متری تخته سنگی می رسند که گروه عیدوک از صبح تا به حال پشت آن مخفی شده اند .

مسیر پیچ دار رودخانه و و سایه های افتاده بر کف رودخانه و همچنین موقعیت قرارگیری تخته سنگ اشرار به شکلی بوده ، که عیدوک متوجه نزدیک شدن نیروها نمی شود . حسین رئیسی از عشایر نیکشهر در همین فاصله 5 متری به یکباره متوجه حضور اشرار در زیر تخته سنگ شده  و اعلام می کند عیدوک زیر تخته سنگ است و شروع به تیراندازی می نماید .

در کمتر از ثانیه عیدوک که در نقطه ای مسلط سنگر دارد ،  تازه متوجه حضور نیروها شده و بلافاصله اقدام به تیراندازی می کند و در همان رگبار اول شهیدان جندقیان – فولادی و کرد که در سمت چپ حسین رئیسی و در تیر رس بوده اند از فاصله 5 متری به سختی مورد اصابت قرار می گیرند و به شهادت می رسند .

با تیراندازی و مقاومتی که گروه چندین نفره عیدوک انجام می دهند ، اجازه ورود نیروها به محل درگیری را نمی دهند . این درگیری تا تاریکی کامل ادامه پیدا می کند و از جمع اشرار که در این درگیری تعدادی کشته و زخمی می شوند ، تنها سه نفر که یکی از آنها عیدوک بامری بوده ، باز هم موفق به فرار از محل می شود .

کروکی مسیر تقریبی تعقیب و گریز انهدام باند شرور عیدوک بامری تا پایان روز چهارم و شهادت گاه

شهدای تیپ سلمان در عملیات آورتین - سردار شهید محمد جندقیان - سید محمد فولادی(چاچا) - حامد کردنیا


خیلی به محله و بچه محل و خصوصا هیئت ابوالفضلیمحله تعصب داشت . برنامه ها را طوری تنظیم می کرد و اگر اضطرار عملیاتی در منطقهنبود ، خودش را برای تاسوعا و عاشورا به بیدگل می رساند . غیر از هیئت ، روزتاسوعا در منزل پدری سفره نذری هم برای عزاداران پهن می شد .

سال 63 غیر از هیئت و محرم ، مریضی پدر هم او رابه بیدگل کشاند . محرم این سال حاج رستم در تهران بستری بود .

10 مهر63 – ششم محرم – ساعت 1 بعدازظهر ازایرانشهر حرکت کردم

11 مهر 63 – ساعت 9 صبح رسیدم کاشان و همان موقعبه همراه برادر برای عیادت پدرم به طرف تهران رفتیم .

محمد بعد از ایام محرم به امید بهبودی سریعترپدر ، به منطقه برگشت ، اما نمی دانست که خیلی زود باید برگردد و در عزای پدر شرکتکند .

25 مهر 63 – با تلفن متوجهوخامت اوضاع پدر شدم .معطلی جایز نبود . برگه مرخصی را گرفتم و آمدم ایران پیما بلیط و سوار شدم .

26 مهر 63 – ساعت 5/12 و ظهر رسیدم بیدگل . شوکهشدم . تمام خیابان سیاه پوش بود و عکس پدرم را درب خانه دیدم . از حالت خودم خارجشدم .

محمد پسر آخر خانه بود و برای پدر و مادر خیلیعزیز بود و حالا پدر به رحمت خدا رفته بود .

تصویر شهید جندقیان و پدر

سردار شهید جندقیان و پدر مرحوش حاج رستم جندقیان

نگاهی به گذشته امنیتی جنوب شرق کشور

در سال های آغازین دهه 70 روزی نبود که چندینگزارش از چندین نقطه استان کرمان درباره شرارت های مختلف نرسد . سرقت مسلحانه –زورگیری – گروگانگیری – قتل – راهبندان – قاچاق مواد مخدر از عمده ترین موارد درگزارش ها بود .

عملیات های موفقیت آمیز بر علیه  اشرار و کاروان های قاچاق مواد مخدر در استاناستان سیستان و بلوچستان در سال های پایانی دهه 60 و فرار آنها به مناطق دیگر ، وهمچنین ادغام ژاندارمری – کمیته انقلاب اسلامی و شهربانی با هم در قالب نیروهایانتظامی در ابتدای دهه 70 و عدم تمرکز و سازماندهی مناسب در آن سال های اولیه ، ازعمده ترین دلایل سیر صعودی و تشدید موارد ناامنی در حاشیه شرقی و جنوبی استانکرمان بود .

در سال 71 حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر 41ثارالله به فرماندهی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه منصوب و ماموریت برقراری امنیتدر جنوب شرق کشور به این قرارگاه سپرده شد . از این بعد یک پای حاج قاسم در کرمانو پای دیگر در زاهدان بود . با بچه های عملیاتی منطقه خیلی صمیمی شد و از این پسبیشتر وقتش را در زاهدان بود و می گفت اینجا که می آیم یاد دوران دفاع مقدس میافتم و در لشکر این حالت را ندارم . تمام مناطق را برای بررسی شخصا حضور می یافت .از نوار مرزی زابل گرفته تا جالق در سراوان . چند ماموریت شناسایی هم در مناطقی ازاستان کرمان با بچه های اطلاعات و عملیات تیپ سلمان رفت که خاطرات خودش را دارد .فرصت شد سر موقع ذکر خواهد شد .

از این به بعد حوزه عملیاتی نیروهای سپاهپاسداران سیستان و بلوچستان ، تا مناطق آلوده استان کرمان هم کشیده شد .

سردار سلیمانی در سراوان

تابستان 1372 - سردار حاج قاسم سلیمانی - سیستان و بلوچستان - نواحی مرزی شهرستان سراوان

نمونه هایی از صدها گزارش امنیتی انتظامی

سال 1370

فشار بر اشرار و تغییر ست از بلوچستان بهکرمان

کرمان درگیری با 5 کاروان در چند نقطه وشهادت1نفر و مفقودی9نفر

به کمین افتادن نیروی انتظامی در راین و قهرود وشهادت تعدادی توسط شه بخش ها

عملیات فاطمه زهرا(5-9-70) بر علیه شمس الدینسالارزهی در حوالی منطقه کورین زاهدان– شهادت عباس ردانی پور و شهید ابوالفضلجهانزاده

گزارشات آدم ربایی و راهبندی و قتل درکهنوج-بم-راین

شهادت 4 نفر پرسنل نیروی انتظامی در راین بهتاریخ -9-70 توسط شرور عباس نارویی

شرور گرگین نارویی در 22-9-70  به همراه زن و برادرش توسط 2 افغانی در کوهپایهکرمان به هلاکت رسیدند

عیدوک بامری در حمله به بسیجیان در روستای حسینآباد ایرانشهر ، 2 نفر را شهید و 4 نفر را مجروح کرد

خدابخش و شوکت نارویی در کرمان کارمند بانک رابه اسارت گرفته و برای رهایی او  درخواستمبالغ هنگفتی نموده اند . همچنین خواستار آزادی جمیل نارویی از زندان شده اند.

سال 1371

شرور عباس ناروئی در 19 فروردین طی عملیاتی درروستای پور سلطانی در 50 کیلومتری سیرجان طی یک درگیری دستگیر شد . در این درگیریسه نفر از اشرار از جمله پسر قبزرگ عباس ناروئی کشته شدند .

متلاشی شدن باند قاچاق مواد مخدر در رودان ومیناب – انتقال محموله از کهنوج به میناب و رودان و از آنجا بارگیری در کامیون

افزایش قاچاق سلاح جنگی

هلاکت شرور کرامت ابراهیمی در گلباف

شهادت رئیس ارشاد کهنوج در مهرماه

هلاکت هوشنگ جلالی در اطراف جیرفت

منطقه کوهستانی داراب فارس به دالان عبور موادمخدر مشهور است . این مواد از بلوچستان و کرمان عبور و وارد استان فارس می شود .

افزایش تحرکات اشرار در بلوچستان و کرمان

درگیری در منطقه چاه زیارت کهنوج و شهادت یکپرسنل انتظامی – شرور مجید شهریاری

شنود مکالمه بی سیمی نورمحمد شهلی بر با چنگیرویی درباره وعده کمک گلبدین حکمتیار به آنها از افغانستان

شهادت 21 تن از نیروی انتظامی کرمان توسط رحماننارویی

سال 1372

به اسارت گرفتن 82 نفر پرسنل نیروی انتظامی توسطحمید نهتانی در منطقه لار در شمال زاهدان

عملیات در منطقه زرند بر علیه عبدالرحمان نارویی

درگیری در شهرک امام کرمان

عملیات در منطقه تکاب شهداد

شهادت فرمانده انتظامی زنگی آباد در 20 کیلومتریجنوب کرمان

هلاکت شرور علی زارع در منطقه جیرفت و کهنوج

هلاکت جلال نارویی در بردسیر

شرور رحمان نارویی با حمله به روستای حسین آبادداراب فارس 17 روستایی را به قتل رساند

عملیات بر علیه رحمان نارویی در نوکن جنوبشرقیسیرجان

شرور کامخان نارویی که عامل شهادت 35 پاسدار درسال 70 بود در کمین 45 کیلومتری شرق سیرجان به هلاکت رسید

ده تن از پرسنل انتظامی هرمزگان  که در اسارت اشراری از طایفه نارویی بودند آزادشدند

چرا عملیات در آورتین

منطقه همجوار سه استان کرمان – سیستان وبلوچستان و هرمزگان ، منطقه ای کوهستانی و صعب العبور می باشد و منطقه آورتین درهمین محدوده واقع شده است . به دلیل عدم کنترل و تسلط دولتی در منطقه و وضعیتجغرافیایی آن ، این منطقه به مثابه دژی تسخیر ناپذیر برای اشرار و از جمله عیدوکبامری در آمده است .

پاکسازی این منطقه نقش بسیار موثری در امنیتبخشی برای هر سه استان دارد .

نگاهی به ویژگیهای منطقه عملیاتی

منطقه آورتین از سال های بسیار دورتر از انقلاباسلامی ، محلی امن برای اشرار و فراریان از حکومت بوده است . طایفه سالار که بعدهاو در زمان اخذ شناسنامه به کامرانی (کامران از بزرگان و اشرار منطقه که در زمانپهلوی معدوم شده بود) تغییر نام داده بودند ، به صورت مداوم به مناطق پیرامونی خودتا جبال بارز و جیرفت و کرمان برای غارت و چپاول رفته و بعد به مناطق امن خود بازمی گشتند .

تنها حرکت نظامی برای سرکوب اشرار این منطقه درزمان رضاشاه پهلوی صورت گرفته و بعد از آن طی حدود بیش از 50 سال منطقه شاهد حضورجدی قوای نظامی و انتظامی نبوده است .

قدمت ناامنی و شرارت حاصله از اقدامات اشرار ، و زورگیری و اعمال خلاف را در منطقه تبدیل به یک فرهنگ حاکم نموده بود .جوانان  در اولین سال های رشد خود با مسلحشدن به جمع تفنگچی های خان می پیوستند و تجارت مواد مخدر به عنوان منبع درآمدسرشار همه را به خود جذب می کرد .

منطقه عملیاتی آورتین در تقسیمات کشوری حال حاضر، جزو استان کرمان -  شهرستان قلعه گنج وشامل دهستان های چاه دادخدا – رمشک و مارز می باشد اما  در زمان عملیات (1373) این منطقه جزو شهرستانکهنوج ، و قلعه گنج از توابع آن بوده است .

این منطقه کوهستانی از لحاظ جغرافیایی – اجتماعیو امنیتی ، اختصارا دارای ویژگیهایی به شرح ذیل می باشد :

نقطه اتصال سه استان کرمان – هرمزگان و سیستان وبلوچستان .

نقطه اتصال قوم فارس و بلوچ .

نقطه اتصال مذهب شیعه و سنی .

نقطه اتصال دشت و کوهستان .

منطقه ای در اوج  محرومیت های اجتماعی و خدماتی با کمترین امکاناتو خدمات دولتی

منطقه ای دورافتاده از مراکز و جاده هایمواصلاتی اصلی ، بدون انتظامات و کنترل دولتی

وجود فرهنگ عشیره و قبیله و خان بازی در مناسباتاجتماعی

منطقه عملیاتی آورتین محل ست طایفه کامرانی بودهکه در زمان عملیات ، شرور جلال کامرانی نقش رهبری طایفه را به عهده داشته داست .

منطقه ای امن - مستحکم و حفاظت شده برای اشرار و کاروان های مواد مخدر

وجود فرهنگ مختلط فارس و بلوچ – عقاید مختلطشیعه و سنی در منطقه

منطقه عملیاتی آورتین در مرز سه استان سیستان و بلوچستان-کرمان و هرمزگان

عکس هوایی از منطقه عملیاتی آورتین

شرور عیدمحمد(عیدوک) بامری

طایفه بامری ، از حوزه شهرستان ایرانشهر، طایفهای پر افتخار با شهدای زیاد و رزمندگان دلاوری می باشند که در انقلاب و دفاع مقدسو امنیت بخشی در بلوچستان فداکاری های فراوانی نموده اند .

باپیروزی انقلاب ، برخی افراد فریب خورده از این طایفه به دلیل درگیر بودن با قاچاقمواد مخدر ، در مسیری خلاف امنیت و ثبات منطقه وارد شدند . از جمله آنها دو برادربه نام های آسا و غلامحسین بامری که با شرارت های خود و درگیری با نیروهای نظامی وانتظامی علاوه بر ناامن کردن منطقه ، موجب کندی و یا توقف برنامه های عمرانی دراین منطقه محروم می شدند .  این اشرار وقتیمجبور به فرار از منطقه می شدند ، منطقه کوهستانی آورتین را برای مخفی شدن انتخابمی کردند . شرور عیدمحمد بامری فرزند غلامحسین نیز که تا کلاس پنجم ابتدایی دانشآموز مدرسه در دلگان بود ، از سن 12 سالگی وارد باند جنایتکار پدر شد . در سال 66با هلاکت آسا و غلامحسین ، عیدوک بامری جانشین پدر در شرارت شد و کوهستان هایآورتین مخفیگاه او گردید . عیدوک در ازدواج دوم خود ، دختر شرور جلال کامرانی رابه همسری گرفت و این باعث نفوذ بیشتر او در منطقه آورتین گردید .


شرور عید محمد(عیدوک) بامری فرزند شرور معدوم غلامحسین بامری



حسین که شهید شد اسم تیم فوتبال محله باغ علویشد تیم شهید . حسین جزو اولین شهدای شهر بود که در درگیری با گروههایضدانقلاب در شهر بانه در فروردین 1360 به شهادت رسید .

ناصر و علی اصغر حاجی زاده و جواد صدیقیان فامیلو دوست صمیمی هم بودند که بیشتر اوقات با هم بودند . جواد پسر خواهر ناصر و اصغراز طرف پدری فامیل .
بعد یک اصغر دیگر به این جمع اضافه شد . علی اصغر صباغیان . اصغر و اصغر و ناصر بهترتیب در سالهای مختلف به شهادت رسیدند و جواد هم شد جانباز دفاع مقدس .




ناصر هم مثل همه جوانان و نوجوانان مذهبی با شروع و اوج گیری تظاهرات بر علیه حکومت پهلوی ، به امام خمینی علاقمند و خود را در صف سربازان ایشان قرار داد . از کانون های جوشان و فعال انقلاب ، دبیرستان برادران شهید عبداللهی شهر آران و بیدگل بود و سال اول دبیرستان ناصر که همزمان با اولین سال پیروزی انقلاب اسلامی بود ، نقطه عطفی در شکل گیری شخصیت جهادی و انقلابی او شد . دانش آموزان دلسوز – علاقمند به امام و کشور – متعهد – فعال و با ایمان تبدیل شدند به گروههای دانش آموزان انقلابی و جمع این بچه ها خیلی زود همدیگر را پیدا کردند و حضور در فعالیت های داوطلبانه جهاد سازندگی اولین عرصه حضور آنها بود . کمک به کشاورزان عمده فعالیت جهادی آنها بود . علاوه بر آن در کارهای فرهنگی و هنری و خدماتی دیگر نیز فعال بودند .


شهید ناصر حاجی زاده فرزند مرحوم محمدآقا متولد دی ماه سال 1342 در محله باغ علوی بیدگل از شهر آران و بیدگل
ناصر جوانی مهربان – محجوب – ماخوذ به حیا – ورزشکار با اخلاق - خوش سیرت و خوش صورت بود . قیافه و جثه او از سنش کمتر نشان می داد . مورد علاقه پدر و مادر و خواهر و برادران بود . تحصیلات خود را در مدارس بیدگل تا مقطع سوم دبیرستان یعنی زمان شهادت ادامه داد .

سه شنبه 22-4-1361
سه شنبه و 21 ماه مبارک رمضان  روز شهادت مولای متقیان امیرالمومنین علیه السلام بود . قطعی شده بود که امشب عملیات است . گردان ها به خط آمده بودند . شور گرمای خوزستان بود . آفتاب داغ با شرجی بالا در بیابان های خشکی که گرد و غبار حرکت خودروها و انفجار گلوله های خمپاره و توپ وضعیت سختی را رقم زده بود . هر چه به غروب نزدیک می شدیم دشت شلمچه و پاسگاه زید شاهد صحنه های زیبای معنوی رزمندگان می شد . سربندهای یا زهرا و یا حسین تقسیم شدند . برخی گوشه ای خلوت کرده و یا مشغول نوشتن وصیتنامه بودند یا مناجات و راز و نیاز . در آغوش کشیدن ها و حلالیت طلبیدن و شوخی های برخی با بقیه از دیگر صحنه  های عجیب شب عملیات بود . برای برخی شب وصل به خالق و معبود و برای برخی شب هجر و جدایی از دوستان .  ناصر هم متفاوت از همیشه و در حال رها شدن ازتعلقات دنیا و مادیات آخرین نامه را به خانواده نوشت و ضمن حلالیت آرزوی شهادت کرد . رزمندگان نماز مغرب و عشا را خواندند و شامی مختصر و حرکت به سمت دشمن . تاریکی مطلق که هر چند لحظه شلیک گلوله های منور دشمن سیاهی شب را پاره می کرد به همراه صدای حرکت ستون رزمندگان . گرمای طاقت فرسا با سنگینی تجهیزات کار را خیلی سخت کرده بود . قمقمه های آب کفاف نمی داد و همان لحظات اولیه تمام شد . اگر دبه 20 لیتری هم هر کسی داشت در این گرما و تحرک تمام می شد . خدا به فریاد فردا صبح برسد . پاتک های دشمن و نرسیدن نیروی پشتیبانی و آذوغه و مهمات .
حساس ترین محور عملیاتی ، محورهای بچه های استان اصفهان در سه تیپ امام حسین علیه السلام - نجف اشرف و کربلا بود . پیشروی عمیق و طولانی تا پشت نهر کتیبان از یک سمت و پیشروی تا ساحل  اروند رود از سوی دیگر .
گردان ناصر در پشت میدان مین مانده بودند . گردان به دلیل تاریکی مطلق با چندین  متر اختلاف و اشتباه به جایی آمده بودند که در میدان مین ، معبر کاملی باز نشده بود . اما چاره ای نبود . تاخیر در حمله به خط دشمن ممکن بود سرنوشت همه عملیات را تحت تاثیر بگذارد .
گردان حالا داخل میدان مین گرفتار شده ولی به حرکتش ادامه می دهد که ناگهان چند رزمنده روی مین می روند . انفجار مین های منور و والمر و گوجه ای پشت سرهم ، دشمن را هوشیار می کند و بارانی از گلوله را روانه جمع رزمندگان می کند . در زمینی صاف و بدون عارضه که با هر فرار از گلوله دشمن با روی مین رفتن همراه بود ، صحنه ای از خون و آتش را نمایش می داد . 
دسته ای که شهید جواد عنایتی فرمانده آن بود و ناصر و بقیه دوستان در آن بودند ، تقریبا همه مجروح یا شهید شده بودند . اما گردان با هر سختی و فداکاری بود موفق شدند به خط دشمن برسند و اولین خاکریز دفاعی آنها را به سقوط بکشانند . 
ناصر جزو اولین شهدای عملیات بود که ترکشی کوچک بر قلب او نشسته بود و چهره نورانی تر از همیشه اش جزو پیکرهای شهدای داخل میدان مین بود . او به آرزویش که شهادت بود رسیده بود در حالی که شجاعت ، ایثار و فداکاری امثال او بود که با نترسیدن از میدان مین و متوقف نشدن عملیات ، راه را برای پیروزی های بزرگ باز می کرد .
بر روح بلند و پرفتوح شهدا صلوات . اللهم صل علی محمد و آل محمد .


آخرین نامه های قبل از شهادت زیادی از شهدا به جا مانده و آخرین نامه شهید ناصر حاجی زاده به خانواده که چندساعت قبل از شهادت نوشته و از خانواده خواسته دعا کنید امشب به آرزویم که شهادت است برسم یکی از آنهاست .
وقتی ادعا می کنیم که ما در جنگ کشته ندادیم و فقط شهید دادیم ، این نامه ها گواه و سند این ادعا است . 
ما کشته ندادیم به این معنا که اینطور نبود که ترکش و گلوله ای به هر کسی بخورد و کشته شود . فقط آنها که با تمنا و تضرع و خواهش و آرزو از خداوند می خواستند به این مقام رسیدند .
قسمت هایی از آخرین نامه شهید حاجی زاده در تصویر بالا .

چهارشنبه 26 خرداد 1361
ساعت از 11 شب گذشته و قطار به آرامی از ایستگاه راه آهن اصفهان به راه می افتد . دیروز حدود ظهر اعزامی ها از کاشان حرکت و عصر در پادگان 15 خرداد اصفهان بودند . از دیروز عصر سازماندهی اولیه و تحویل لباس و مومات و استراحت و امشب هم حرکت .
مقصد جبهه های جنوب است و این خبر خوشحالی رزمندگان را چند برابر کرده . جبهه جنوب برای آنها یعنی شرکت در عملیات
به اهواز رسیده اند . تیپ نجف اشرف در پایگاه شهید مدنی در دانشگاه شهید چمران . هوای خوزستان داغ و شرجی و برای انسان های معمولی بدون کولر گازی تحملش غیر ممکن . اما اینها رزمندگان اسلام هستند که چند روز آینده و در گرمایی شدیدتر از آن در بیابان های جنوب در عملیات رمضان شرکت خواهند کرد .
15 تیرماه از پایگاه شهید مدنی اهواز به جبهه شلمچه در خرمشهر منتقل و برای شرکت در عملیات لحظه شماری می کنند . سردار شهید علی صالحی آرانی فرمانده آنهاست . دشمن از حمله بو برده است و در منطقه شلمچه آب رها می کند که تا خاکریزهای رزمندگان می آید . آنها برای استراحت از خستگی و گرمای چند روزه شلمچه به مقری در خرمشهر می روند .


بهمن سال 1360 از شروع جنگ تحمیلی 15 ماه گذشته بود . چندین ماه اول برای اعزام های مردمی محدودیت بود و هرکسی به ترفندهایی خودش را به جبهه می رساند . از نیمه دوم سال 60 اعزام های مردمی زیادتر و نفرات اعزامی افزایش یافت. علی اصغر حاجی زاده که آخر دیماه اعزام شد ناصر را بی تاب تر از قبل کرد تا اینکه موفق شد دو هفته بعد از علی اصغر یعنی 14 بهمن 1360 ثبت نام و عازم جبهه ها شود .
پادگان معروف ابوذر در استان کرمانشاه که نقش پشتیبانی جبهه های سرپل ذهاب و گیلانغرب را داشت ، در اصل متعلق به ارتش بود که با شروع جنگ بخشی از آن در اختیار سپاه پاسداران قرار گرفت . حالا ناصر به عنوان یک نیروی پشتیبانی خدماتی  در این پادگان بود . رزمندگان کاشان و آران و بیدگلی زیادی هر روز در این پادگان رفت و آمد داشتند .
ناصر خیلی وقت نبود که آمده بود به منطقه که از طریق نامه با خانواده و دوستان متوجه شد علی اصغر در عملیات چزابه مفقود شده و خبری از او نیست . غم عالم بر دلش نشسته بود و لحظه ای از یاد علی اصغر شوخ و بذله گو نمی رفت . اما اینجا کجا و جبهه چزابه در جنوب کجا


نماهنگ تلفیقی صوت امام ای و سردار شهید حاج احمد کاظمی
بخشی از سخنرانی امام ‌ای چند هفته پس از عملیات مرصاد در تاریخ ۱۳۶۷/۵/۲۸ در جمع رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا است که به تبیین قطعنامه 598 شورای امنیت پرداختند و همچنین صوت سخنرانی شهید حاج احمد کاظمی که برای اولین بار توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس پس از 32 سال منتشر می شود. این سخنرانی در باب وم اطاعت از امام خمینی(ره)، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ در جمع رزمندگان لشکر 8 نجف اشرف و در تاریخ 1367/05/17 بسیار شنیدنی است.

[https://www.aparat.com/v/HPkOd]








مجله فردوسی نیز از نشریاتی بود که از فضای فرهنگی رژیم پهلوی به مطبوعات ساال اول انقلاب پیوسته بود . 
دلبستگی های فرهنگ مبتذل دوران پهلوی  را  با خود داشت و مطالب ی اش گوشه و کنایه زدن به انقلابیون و مذهبی ها و تمسخر باورهای ارزشی مردم انقلابی بود .
خط و مشی مشارکت در  کودتای فرهنگی غرب با سوء استفاده از فضای رها و به تعبیری آزاد ماه های اول انقلاب بود
در تصویر فوق برش برخی از مطالب آخرین شماره این نشریه را میی بینیم .
https://t.me/kashkolsiasy
موضوع: سال 1358، تیر ماه، 


پوستر روی جلد یک شماره به پایان کار مجله تهران مصور
تهران مصور نشریه ای بود با بیش از 30 سال سابقه انتشار . سردبیر نشریه مسعود بهنود بود که اکنون کارمند بی بی سی فارسی است .
 نشریه تا قبل از پیروزی انقلاب هم راستا با ت های فرهنگی دوران طاغوت پهلوی مدیریت می شد و مروج فرهنگ غرب و در تضاد با دین و مذهب بود . نشریه ای بود که برای اهل فرهنگ و ت آشنا و تقریبا پر مخاطب .
 بعد از پیروزی انقلاب این نشریه به فعالیت خود ادامه داد . در ظاهر از پیروزی انقلاب دفاع می کرد ولی با رویکردی غیر انقلابی . با پیروان امام مخالف و آتش بیار معرکه های داغ ی اجتماعی آن سالها بود . 
هر چه بحث تثبیت و پایداری انقلاب بیشتر می شد ، موضع گیرهای خلاف حرکت انقلاب این نشریه بیشتر می شد . در مرداد ماه حساس سال 58 که مباحث خبرگان در اوج و وقایع کردستان به سمت شعله ور شدن می رفت ، این نشریه با مشی منافقانه به التهابات دامن می زد . در مردادماه که برخی نشریات توققیف شدند ، نشریه تهران مصور نیز در آخرین شماره اش در 26 مرداد ، از توقف چاپ نشریه اطلاع داد  و آن شماره را آخرین شماره نشریه اعلام کرد که اینچنین هم شد
https://t.me/kashkolsiasy
موضوع: سال 1358، مرداد ماه، 


چه سخت بود برای اطرافیان روزهای خداحافظی و وقت  اعزام رزمندگان ، خصوصا اگر رزمنده ای صاحب همسر و فرزند بود . شوق و علاقه مندی های دو طرفه و چند طرفه ، رضایت برای اعزام را سخت می کرد .مرد اگر فرزندانی داشت که معمولا خردسال بودند ، شب که بچه ها در خواب بودند بالای سر تک تک آنها می رفت و سیر به چهره هایشان نگاه می کرد . چقدر سخت بود این دل کندن ها خدا می داند . 
شاید رفتنی بی بازگشت بود . چقدر باید این پدرها احساس مسئولیت دینی اشان قوی می بود تا بتوانند از همسر و فرزند و پدر و مادر دل بکنند
شهید قاسم اخباری از نوش آباد یکی از این مردان خدا بود که با داشتن سه فرزند خردسال ، خود را مهیای میدانی کرد که عاقبت به خیری را در آن جستجو می کرد 
مداح اهل  بیت و قاری  قرآن شهید قاسم اخباری-متولد1330 – اعزام 16 تیرماه 1360 - شهادت 22 مرداد ماه 1360- جبهه بازی دراز ارتفاع 1100 – مدفون در گار شهدای شهر نوش آباد


اسامی مکان ها هر کدام خاطرات زیادی برای رزمندگان سال های دفاع مقدس با خود به همراه دارد .
هزاران مکان در مناطق جنگی شامل این فهرست خاطرات می شود
فلکه چهارشیر اهواز یکی از آنهاست . مثل چهارراه نادری – فلکه ساعت – زینبیه – گلف و .
رزمندگان لشکر 8 نجف اشرف خیلی با فلکه چهارشیر اهواز سروکار داشتند . چون این میدان در مسیر راه ترمینال بود و رزمندگانی که می خواستند از اهواز برگردند پادگان انبیا در شوشتر یا بالعکس معمولا توقفی هم در این میدان داشتند .
شهید عباس هارونی مقدم در فلکه چهارشیر-سال 1365
شهید هارونی مقدم آخر فروردین 67 در تک عراق به منطقه فاو به شهادت رسید و برای سالها پیکر مطهرش در منطقه باقی بود


در سالگرد شهادت
تصویر اعلاعیه قدیمی مراسم شهید
شهید   محمد آقامهدی – متولد سال 1343 – فرزند میرزا آقا –  سرباز ارتش – تاریخ شهادت 14-5-1363 – منطقه مهران – قلاویزان – محل دفن گار شهدای یزدل


شروعی برای یک عمر افتخارات
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کاشان از قدیمی ترین و جزو اولین مراکز تاسیس شده سپاه در کشور است . 15 خردادماه 1358 تاسیس و به سرعت به نهادی موثر و خدمتگزار در شهر تبدیل شد .
مردادماه 58 ، از یک طرف بحث امنیت در شهر تهران به واسطه انتخابات خبرگان قانون اساسی و همچنین از طرف دیگر تحرکات ضدانقلاب در کردستان ، سپاه کاشان برای ماموریت های خارج از شهر و خصوصا ماموریت های رزمی و عملیاتی آماده شد .
روز یکشنبه 28-5-1358 اولین گروه رزمندگان سپاه کاشان به تهران اعزام ودر پادگان ولی عصر(عج) مستقر شدند . این گروه بعد از یکهفته حراست از اماکن و شخصیت ها در شهر تهران ، با پیوستن گروهی دیگر به آنها به فرماندهی شهید علی معمار از طریق هوایی عازم کردستان شدند . 
از این تاریخ تاکنون رزمندگان شهرستان های کاشان و آران و بیدگل ، هیچ صحنه ای از مخاطرات انقلاب را خالی نکرده و همه جا به عنوان اولین ها حضور داشته و با تقدیم هزاران شهید و جانباز مدال پرافتخار مجاهدت فی سبیل الله را برای همیشه بر سینه خود دارند .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

وبلاگ به روز اجرای انواع نمای ساختمان سیمانی،طرح سنگ وچوب سیمانی،ابنما،الاچیق سیمانی و..استادکاران اورژانس کامپیوتر تهران 09391264503 دیجیتال آنلاین New folder paimehapkuy Helen's info quicawislo کتابخانه عمومی شهید رجایی باینگان Kay's notes